بازی اساسین کرید برادر هود پارت14

اساسینز کرید: برادری (به انگلیسی: Assassin#039;s Creed: Brotherhood) یک بازی ویدئویی در سبک اکشن-ماجراجویی و مخفی کاری و سومین نسخه اصلی در مجموعه بازی های فرقه حشاشین به شمار می رود که توسط استودیوی یوبی سافت مونترآل ساخته شده و بوسیلهٔ یوبی سافت در نوامبر ۲۰۱۰ برای پلی استیشن ۳ و اکس باکس ۳۶۰ و سپس در مارس ۲۰۱۱ برای مایکروسافت ویندوز منتشر شد.[۴] اتفاقات این قسمت از بازی در شهر رم و در دوره رنسانس رخ می دهد.[۵] این بازی مستقیماً دنباله ای از نسخه کیش حشاشین ۲ است و داستان اتزیو آئودیتوره و دسموند مایلز را به عنوان بازیگران اصلی روایت می کند. کیش حشاشین:پیمان برادری؛ اولین بازی از مجموعهٔ کیش یک آدم کش است که دارای ویژگی چند نفره است و بازیکن برای اولین بار می تواند در پرتاب سلاح ها، چند چاقو یا یک اسلحه سنگین مثل تبر را پرتاب کند. ادامه ای بر این بازی با عنوان کیش حشاشین: افشاگری ها در سال ۲۰۱۱ منتشر شد. همچنین این بازی رتبه دوم بهترین بازی مجموعه بازی اساسین کرید از لحاظ نمره متاکریتیک می باشد.و داستان بازیزموند مایلز با استفاده از دستگاه آنیموس ۲.۰ به یکی از خاطرات جدش، اتزیو آئودیتوره می رود تا بلکه بتواند سیب بهشتی را بیابد و جلوی فاجعه ی پیشگویی شده را بگیرد. با این حال با اینکه تاریخ روی ۱۵۰۶ تنظیم شده است او به جایی دیگر می رود که در میان نبرد ویاناست. در آن جا اتزیو با دیدن محاصره ی ویانا به یاد محاصره ی مونتریجونی می افتد و متعاقباً دزموند به سال ۱۴۹۹ بازمی گردد. اتزیو هنگامی پس از شنیدن حرف های مینروا سرداب مرموز واتیکان را ترک می کند، می فهمد رودریگو بورجیا فرار کرده و عصای بهشتی اش را جا گذاشته است. اتزیو سعی می کند عصا را از جایی که در زمین قرار دارد دربیاورد اما عصا از جایش تکان نمی خورد. ماریو آئودیتوره، عموی اتزیو او را صدا می زند تا سوار بر اسب از واتیکان بگریزند. اتزیو که نمی تواند تصمیم بگیرد که آیا سیب بهشتی را داخل رود تیبر بیندازد یا خیر، آن را به عمویش می دهد تا از آن نگهداری کند و سپس به سمت مونتریجونی بازمی گردند. در اینجا اتزیو با گفتن این که رودریگو بورجیا را نکشته است نیکولو ماکیاولی را خشمگین می کند. کمی بعد حمله ی چزاره بورجیا، پسر رودریگو به مونتریجونی آغاز می شود و اتزیو که شب قبل را در حال معاشقه با کاترینا در ویلا بود، مجبور می شود با امکاناتی محدود به جنگ با محاصره کنندگان برود. در این محاصره ماریو کشته شده و اتزیو نیز توسط یک شمخال به سختی مجروح می شود و ویلا نیز ویران می گردد. کاترینا نیز توسط چزاره اسیر می شود. اتزیو به همراه خواهر و مادرش و دیگر ساکنان ویلا از تونل مخفی زیر شهر می گریزند. هرچند اتزیو قاتل عمویش را که به سمت رم می رود را تعقیب می نماید اما در بین راه بر اثر جراحت های وارده از هوش می رود. دزموند از روی آنیموس در ون گروه حشاشین بلند می شود و می بیند به مونتریجونی در زمان حال آمدند. لوسی، ربکا و شاون برای او توضیح می دهند که اینجا آخرین جایی است که در ایتالیا هنور امن است و لوسی درباره ی اهمیت بازیابی سیب بهشتی اتزیو برای او تعریف می کند. آن ها در ویلا دنبال محراب زیرزمینی می گردند تا بتوانند در آنجا از دید برج های مخابراتی شرکت آبسترگو در امان بمانند اما در محراب قفل است. دزموند و لوسی از طریق راه مخفی ای که روزی اتزیو و همراهانش از آن فرار کرده اند به داخل ویلا رفته و در راه برای شاون و ربکا بازمی کنند. در محراب دزموند سایه ای اتزیوی سالخورده را می بیند که نشان می دهد سال ها بعد اتزیو برای هدفی نامعلوم به مونتریجونی بازگشته است. همچنین اتزیو نشانه هایی بر دیوار کشیده که دزموند با دید عقاب چند عدد را در آن می بیند.دزموند سپس دوباره روی آنیموس می نشیند و به ذهن اتزیو باز می گردد.

کاربر
ثبت دیدگاه