خدای جنگ یک کریتوس به دنبال کشتن خدای جنگ

کریتوس تمام جنگ ها را با پیروزی پشت سر می گذاشت تا اینکه بالاخره زمان بزرگترین جنگ کریتوس فرا رسید . سرانجام سپاه بسیار عظیم بربرها از سمت شرق به یونان و همچنین اسپارتا حمله ور شدند کریتوس نیز سپاهش را جمع کرد و برای مقابله با آنها به راه افتاد. کریتوس مثل همیشه در فکر جنگی ساده و پیروزی ای دیگر بود تا اینکه دو سپاه به هم رسیدند جنگی سخت بین آنها در گرفت اسپارتان ها با وجود تمام نظم و یکپاچگی ای که داشتند به طرز وحشتناکی توسط بربرها کشته و در زیر دست و پاهای آنها له می شدند. کریتوس نیز در این میان سخت ترین جنگ عمرش را تجربه می کرد او و فرمانده ی بربرها بر بالای کوهی از اجساد ، با هم مبارزه ی سخت و نفس گیری انجام دادند و در پایان کریتوس تسلیم شد و به ناچار شکست را پذیرفت در این هنگام فرمانده ی بربرها پتکش را بالا برد و سر کریتوس را هدف قرار داد کریتوس که هرگز تحمل شکست را نداشت. شهوت پیروزی و فتوحات باعث شد تا او برای فرار از شکست حتی حاضر شود روح خود را فدا کند. در این لحظه کریتوس مجبور شد تا از خدای جنگ اریز ( Ares ) طلب کمک کند او در حالی که بر روی زمین افتاده بود فریاد زد: Ares , Destroy my enemies and my life is yours. Ares . او در ازای کشته شدن دشمنانش ، زندگی خود را به اریز تقدیم کرد. فرمانده اسپارتا نمی دانست همین درخواست کمک بزرگترین اشتباه او در تمامی زندگی اش مبدل خواهد شد. کریتوس بار دیگر به زمان حال بازمی گردد.

کاربر
ثبت دیدگاه